طعمه برای بو کردن. سوراخ جذاب
طعمه برای بو کردن. سوراخ جذاب
Anonim

اواسط هفته بود که موفق شدم به ماهیگیری بروم. و من رفتم برای بو.

آفتاب ماه مارس به آرامی گرم می شد ، اولین گودال ها روی یخ ظاهر شدند. ماهیگیران زیادی نبودند و آنها در کل منطقه آبی خلیج پراکنده شدند. من همچنین چندین سوراخ ایجاد کردم ، و پیش بینی گزش را در آنها پایین آوردم. و آنها دنبال کردند ، هرچند خیلی زود ، و بعد از گرفتن دوازده ذوب ، گاز گرفتن کاملاً متوقف شد.

ماهیگیری در زمستان
ماهیگیری در زمستان

بیهوده مکان ماهیگیری ، جوراب های مختلف ، طعمه ها را تغییر دادم. همه اینها کمکی نکرد: فقط چند نسخه از آن یافت شد. هیچ لقمه واقعی قمار وجود نداشت. به چند ماهیگیر نزدیک شدم: آنها نیز در منگنه بودند. این نوع ماهیگیری مشخصاً مورد پسند آنها نبود و به تدریج ماهیگیران شروع به پراکنده شدن کردند. و در اواخر بعد از ظهر ، فقط تعداد کمی از آنها روی یخ باقی ماندند. و فقط از راه دور متوجه گروه کوچکی از ماهیگیران شدم. من تعجب کردم: چرا آنها به هم می چسبند؟

چند متری نزدیکترین ماهیگیر متوقف شد. و بعد از چند دقیقه کنجکاوی من برآورده شد. من متوجه شدم که پنج ماهیگیر در چاله های آنها نشسته اند ، اما همه آنها بدون توقف ، با کت نخود دریای سیاه به مرد مسن در مرکز شرکت خود نگاه کردند و چکمه های لمسی را لمس کردند.

چهار حفره در اطراف آن وجود داشت. سه تا از آنها با تکه های مقوا پوشانده شده بود و از چهارم هر دقیقه بوی جدیدی بیرون می آورد. بقیه ماهیگیران لقمه ای نداشتند. این کار حدود بیست دقیقه ادامه داشت.

سرانجام یک مرد شکست و با التماس پرسید:

- پدر ، اجازه می دهی در یکی از چاله هایت ماهی بگیرم؟

- چرا اجازه نمی دهید: بنشینید ، گیر بیاورید ، - جواب داد ، مقوا را از نزدیکترین سوراخ برداشت.

خواهان ، بدون تردید ، تابلو را به داخل آب انداخت و در انتظار شدید یخ زد. احتمالاً به نظرش رسیده بود که لقمه بو چندان دور نیست و در شرف شروع است … با این حال پنج ، ده ، بیست دقیقه و نیم ساعت گذشت و او هنوز هیچ لقمه ای نداشت. در همین حال ، مرد با کت نخود با خونسردی ادامه داد تا بو را از سوراخ خارج کند.

ماهیگیری در زمستان
ماهیگیری در زمستان

وقتی او دوباره نازل را عوض کرد ، من نگاه خوبی به تکل شکار او کردم. هیچ چیز خاصی … میله ای بدون دسته ، نقره ای نقره ای و تقریباً قطره ای شکل. در یک انتهای آن یک خط ماهیگیری تعمیر می شد و در انتهای دیگر یک قلاب لحیم می شد. قلاب را با یک بسته کوچک نخهای نارنجی تزئین کرده بودند.

- چگونه او موفق به گرفتن چنین مزخرفاتی می شود؟ - غر زد یک مرد جوان ، پشت ماهیگیر خوش شانس نشست.

اما من آن را گرفتم! و چطور!

پسر بدون انتظار برای لقمه ، ناامیدانه دست خود را تکان داد ، تکل را جمع کرد و عقب رفت. دیگر ماهیگیر خوش شانس نبود که بخواهد از چاله ماهیگیری کند.

چقدر مجذوب این ماهیگیری شگفت انگیز شدم تا اینکه مردی با کت نخود به سمت من برگشت:

آیا شما نمی خواهید جرعه بو کنید؟

از تعجب ، من حتی گیج شدم و بنابراین بلافاصله جواب ندادم:

- البته ، من می خواهم … - و در شرف برداشتن حفره ای بود که در آن پسر به طور ناموفق سعی در ماهیگیری داشت.

- نه ، این یکی خالی است ، با دیگری بنشین ، - من را متوقف کرد و مقوا را از سوراخ مقابلش برداشت.

- چه چیزی را بگیریم؟ با ترسو پرسیدم.

- بله ، حتی برای هر چیزی ، او به هر حال آن را می گیرد. من اطمینان دارم که این مکان جذاب است ، - او اطمینان داد.

و ماهیگیری آغاز شد … Smelt آن را ادامه می داد ، فقط وقت دارید که پیوست را تغییر دهید. چنین صید حیرت انگیزی تقریبا تا غروب ادامه یافت ، وقتی صاحب چاله گفت:

- برای امروز کافی است.

- راز تو ، توطئه چیست؟ - من نمی توانستم مقاومت کنم.

لبخند زد: "خواهی دید"

با این کلمات ، او یک سه تایی را با یک سه راهی به غرق بست و دسته را در سوراخ قرار داد. با انتقال آن از این طرف به آن طرف ، او شروع به انتخاب خط کرد. هنگامی که او آن را بیرون آورد ، معلوم شد که نوار قلابی نوار آهنی کوچکی را قلاب کرده است ، که به آن تکه ای سنگین بیکن کهنه کهنه مانده بود ، بسته شده بود که بوی مضر بیمار کننده ای از آن بیرون می آمد. او همین کار را با حفره ای که من در آن ماهیگیری می کردم انجام داد.

- بو از فاصله بو را بو می دهد ، و بنابراین از همه جا به او جمع می شود. و شما فقط خمیازه نمی کشید ، بکشید و بکشید ، او نتیجه گیری کرد و بیکن را در یک کیسه پلاستیکی محکم قرار داد.

بعداً ، من مقدار زیادی طعمه را آزمایش کردم و باید بگویم که فقط هنگام ماهیگیری به تنهایی کاملاً کارآمد است. وقتی تعداد زیادی ماهیگیر وجود داشته باشد ، طعمه زیاد جذب بو نمی شود ، زیرا تعداد زیادی تکه دیگر از طعمه های مختلف در اطراف وجود دارد. بنابراین طعمه به خودی خود تضمینی برای موفقیت در صید ماهی نیست. نکته اصلی عقل سریع ماهیگیر ، توانایی عمل صحیح در یک موقعیت خاص است.

توصیه شده: