فهرست مطالب:

نحوه تغذیه ماهی در زمستان - آنچه در مدرسه آموزش نمی دهند
نحوه تغذیه ماهی در زمستان - آنچه در مدرسه آموزش نمی دهند

تصویری: نحوه تغذیه ماهی در زمستان - آنچه در مدرسه آموزش نمی دهند

تصویری: نحوه تغذیه ماهی در زمستان - آنچه در مدرسه آموزش نمی دهند
تصویری: آموزش غذای دست ساز برای ماهی گوشت خوار اکواریوم،رشد سریع ماهی با غذای دست ساز،ماهی گوشت خوار اسکار❤️ 2024, آوریل
Anonim

قصه های ماهیگیری

دانش آموزان یک روستای همسایه در مدرسه روستای ما در آن طرف رودخانه تحصیل می کنند. بیشتر آنها از روی پل می گذرند ، اما پسری حدوداً دوازده ساله ، همانطور که متوجه شدم از مدرسه برمی گردد ، به دلایلی اغلب از یخ رودخانه عبور می کند. در حالی که با حرکتی کنار سوراخ نشسته بودم ، ابتدا توجهی به او نکردم ، اما وقتی این کار چندین بار تکرار شد ، علاقه مند شدم و تصمیم گرفتم گاهگاهی او را تماشا کنم …

در آن روز ابری ، علی رغم یخبندان شدید ، پسر طبق معمول از شیب پایین یخ پایین آمد و با رسیدن به وسط رودخانه ، زیر یک پل متوقف شد. با بیرون آوردن شیئی از کوله پشتی ، خم شد و چند ضربه به یخ زد. سپس بلند شد ، مورد را دوباره در کیف دستی خود قرار داد و راه خود را به سمت ساحل ، خانه ادامه داد. من دو بار دیگر دانش آموز را مشاهده کردم که دستکاری می کند. علاوه بر این ، همانطور که متوجه شدم ، او همیشه به همان مکان می آمد. پس از عزیمت بعدی او ، با تحریک ، به آنجا رفتم و قصد داشتم بفهمم: او آنجا چه می کرد؟ من به راحتی این مکان را پیدا کردم و فقط یک سوراخ نیمه پوشیده از برف پیدا کردم. و نه چیزی بیشتر. چرا پسر بارها به اینجا آمده است؟ در تلاش برای پاسخ به این سوال ، من سوراخ را با دقت بررسی کردم ، در اطراف آن سرگردان شدم ، اما چیز خاصی مشاهده نکردم. شاید مجبور باشم در این باره از او سال کنم.

روز بعد یک روز تعطیل بود. از آنجا که دانش آموز همیشه به سوراخ می آمد ، فقط از مدرسه برمی گشت ، امروز انتظار او را نداشتم. با این حال ، برخلاف تصور من ، او هنوز هم در حوالی ظهر ظاهر شد. اما نه با کوله پشتی ، بلکه با کیسه شانه ، میله ماهیگیری زمستانی و جعبه پلاستیکی. او روی جعبه نشست ، میله ماهیگیری را باز کرد ، جعبه را از کیسه بیرون آورد و در آن غر زد. سپس طعمه را روی قلاب قرار دادم ، سپس چیزی را روی یخ زدم و خط را به داخل سوراخ انداختم. و به معنای واقعی کلمه در عرض چند ثانیه او ماهی را از رودخانه بیرون کشید.

فاصله ای بین ما کمتر از صد متر نبود ، بنابراین من واقعاً نمی توانستم بفهمم که این ماهیگیر جوان چه جامی را صید کرده است ، اما می توانم فرض کنم که این یک ماهی کاملاً مناسب باشد. پس از برداشت طعمه از قلاب ، او دوباره خط طعمه دار را به داخل سوراخ پایین آورد و تقریباً بلافاصله یک ماهی جدید بیرون کشید. و سپس ، با کمال تعجب ، نیش به دنبال گزش افتاد … در این مرحله من نتوانستم مقاومت کنم و به سرعت به سمت یک ماهیگیر خوش شانس عجله کردم. البته ، من مشتاقانه فهمیدم: چرا او چنین نیشخند پر جنب و جوش دارد؟ از این گذشته ، دو ده توده سنگین در نزدیکی سوراخ ماهیگیر جوان روی یخ خوابیده بودند.

او انکار نکرد و توضیح داد که ، هنگام بازگشت از مدرسه ، به سوراخ می آید و با پتک یخ را می زند. سپس غذا را به آنجا پرتاب می کند. به گفته وی ، پرچ ، به چنین تغذیه ای عادت کرده و بلافاصله در سوراخ جمع می شود تا دست بزند. و امروز او یک بار دیگر از این مزیت استفاده کرد - کرم های خونی را روی قلاب کاشت ، و بخشی از اجاق گاز طعمه او شد.

- چه کسی این را به شما یاد داد؟ - متعجب شدم.

- هیچ کس. در تابستان ، نگاه می کردم که چگونه عموهای بزرگسال ماهی را تغذیه می کنند ، فکر کردم: اگر در زمستان به آن غذا دهیم چه می کنیم؟

- چرا دقیقاً زیر پل؟

- از آنجا که ماهی ها همیشه در اینجا می چرخند ، مخصوصاً اجاق گاز ، آنها امیدوارند که چیزی از روی پل بیفتد.

با صدای بلند ، من پسر را به خاطر زبردست بودنش ستایش کردم ، اما با خودم فکر کردم که با مشاهده و نبوغ طبیعی خود ، او نه تنها در زمینه ماهیگیری ، بلکه اطمینان دارم در زندگی نیز به موفقیت های زیادی دست خواهد یافت.

توصیه شده: