فهرست مطالب:
تصویری: پیک اول
2024 نویسنده: Sebastian Paterson | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-16 13:49
قصه های ماهیگیری
من در دریاچه جنگلی در کارلیا ماهیگیری می کردم. از صخره شیب دار که روی آن نشسته بودم ، تا آب - چهار متر. کم عمق بود ، بنابراین از بالا به وضوح می توانم گله ای از سوخاری بسیار مناسب را ببینم که در میان چمن ها در حال پرت شدن است. من ، البته ، به هیچ وجه از صید همه آنها بیزار نبودم ، اما آنها عجله ای برای قلاب شدن نداشتند.
هر از گاهی ، در یک گروه جمع و جور ، اوکوشکا یا به طعمه نزدیک می شد یا از آن دور می شد. فقط گاهی اوقات یک ماهی از گله جدا می شد و با چرخاندن طعمه ، با اکراه آن را گرفت و بلافاصله دور انداخت. گاهی اوقات ، احتمالاً ، وقتی درنده ای در نزدیکی آن ظاهر می شد ، سوف پراکنده می شد و سایه ای سبز رنگ از فلس های آن مانند برق در آب برق می زد. با این حال ، پس از چند دقیقه ، آنها دوباره در یک گله جمع شدند.
وقتی ماهی یکبار دیگر به طرفین پرتاب کرد ، به نظرم رسید که سر یک پایک سنگین برای لحظه ای از یک حفره تاریک نزدیک ، پر از درختان افتاده بیرون زد. بلافاصله تصمیم گرفتم: باید بررسی کنم که آیا چنین است.
بالاخره وقتی یک نشیمنگاه کوچک روی قلاب بود ، من آن را از آب بیرون نیاوردم ، اما کمی لقی به آن دادم و با احتیاط برای اینکه آن را توسط شاخه ها گیر ندهم ، خط را به سوراخ هدایت کردم. نیم متری قبل از او ، ناخن ناگهان تند شد ، آب نزدیک آن مانند بورونجیک جوشید ، من یک لرزش شدید احساس کردم ، و خط مانند یک رشته کشیده شد. سعی کردم وارد حلقه بشوم ، اما خط تسلیم نشد … من یک تلاش بسیار ناچیز کردم ، و افسوس که بلافاصله مثل یک نخ شکست ، و یک ثانیه بعد میله ای را با یک تکه خط در دست داشتم دست ها.
اما من تسلیم نشدم. من به سرعت دویدم خانه ، یک طناب نایلونی محکم در اتاق زیر شیروانی پیدا کردم ، یک دسته فلزی به آن بستم ، سپس بزرگترین سه راهی را وصل کردم. تصمیم گرفتم از یک موش مصنوعی به عنوان نازل استفاده کنم. مسلح به چنین تکل قابل اعتمادی ، به سمت صخره رفت.
به محض اینکه طعمه از صخره من به داخل آب فرو رفت ، خط کشیده شد و به زیر چوب رانش کشید. من بلافاصله طعمه را گرفتم و بلافاصله احساس کردم یک تند تند به پهلو احساس کردم. بند ناف طوری کشیده شده بود که انگار از چیزی گیر کرده است. اما وقتی پاهایش را روی صخره قرار داد و شروع به کشیدن بند ناف به سمت خود کرد ، ماهی ها نیز بلافاصله استراحت کردند و در هیچ کدام! با فهمیدن اینکه در هر صورت قادر به افزایش چنین طعمه ای به ارتفاع چهار متر نیستم ، من به تدریج بند را شل کردم و مطمئن شدم که در دامها گیر نکرده ، با احتیاط به لبه آب پایین آمدم و شروع به بازی کردم. اما دشمن نامرئی تسلیم نشد!
سپس ، بدون تردید ، بند ناف را در سطح کمرم دور خودم پیچیدم ، پشتم را به آب چرخاندم و قدم به قدم از دریاچه دور شدم. ماهی لرزید و با عصبانیت به دم خود کوبید ، ناامیدانه مقاومت کرد. اما کشیدم و کشیدم. و بالاخره وقتی سر یک پایک بزرگ از آب بیرون آمد ، او حتی از بین رفت. من چنین هیولایی ندیده ام. درنده نوعی سخت ، سیاه ، بسیار سیاه بود …
با باز کردن دهان وحشتناک ، او سر خود را از یک طرف به آن طرف حرکت داد و سعی کرد خود را از روی سه راهی آزاد کند. با این حال ، ظاهراً ، او جایی در عمق دهان گیر کرده بود و بنابراین محکم نگه داشته شد. پیکه با خشم و عصبانیت تیراندازی کرد و هزاران اسپری مخلوط با شن و ماسه پرتاب کرد. سرسختانه کشیدم و کشیدم تا اینکه کاملاً او را به زمین خشک کشاندم. برای اطمینان ، او پنج متر از آب دور شد و فقط پس از آن متوقف شد ، نفس خود را گرفت. پایک هر از چند گاهی دهان خود را با دندانهای تیز کج باز و بسته می کند ، ناگهان حرکت تند و تندی ایجاد کرد و قصد داشت پای من را بگیرد. اما من مراقب خودم بودم و سریع برگشتم.
… او صبر کرد تا ماهی سرانجام آرام شد و ، چون انتهای میله را به شکاف آبشش فرو برد ، صید را شانه کرد. این پایک آنقدر بزرگ بود که دم آن تقریباً به زمین می رسید. با علم به اینکه در این زمان دهقانان دهکده در نزدیکی فروشگاه جمع می شوند ، حدود ششصد متر انحراف برای عبور از آنها انجام دادم.
- بیهوده شما ، معلق ، دور دادید تا به ما ببالید. ما پیک گرفتیم و بیشتر از شما. شاید دو بار … - گفت پیرمرد سازونیچ ، یک شکارچی محلی و یک ماهیگیر بی نظیر ، با دیدن من.
- درباره چی صحبت می کنی ، سازونیچ؟ - مردان دیگر او را عقب کشیدند. - چه چیزی را با خود برابر می کنید؟ شما هر استخر منطقه را می شناسید ، هر قطره ای را می دانید. و آن شخص به طور تصادفی خوش شانس بود ، پس بگذارید خوشحال شود.
سازونیچ موافقت کرد: "و این درست است" و با کف دست خود را به پشت حمایت کرد و با تأیید اضافه کرد: "آفرین. هر روز چنین ماهی نمی گیرید …
در آینده ، من ماهی های بزرگتری را نیز صید کردم ، اما این ، اولین پیکه ، یک عمر به یادگار مانده است.
توصیه شده:
مراقبت از سیب زمینی در نیمه اول فصل رشد
در طول فصل رشد ، مراقبت از کاشت سیب زمینی در حفظ دائمی خاک بدون علف های هرز و در حالت سست است. و همچنین مقابله با آفات آن ، در درجه اول با سوسک سیب زمینی کلرادو و بیماری ها ، ضروری است
باغ های شهر پیتر اول
داستان هایی از گونه های گیاهی جدید برای سن پترزبورگ و روسیهبا مطالعه تاریخچه ظهور باغ ها در سن پترزبورگ ، تسارسکو سلو ، شما به طور غیر ارادی خود را در فعالیت های پیتر اول غریبه می کنید ، که برای بسیاری از ما ناآشنا است ، به عنوان یک سازمان دهنده و خالق ، صاحب غیور اولین باغ ها.وی در هنگام ساخت اولیه شهر ، جنگل ها را با احتیاط حفظ کرد. با ارزش ترین گونه از برگ های پهن برگ ، بلوط ، تقریباً هرگز یافت نشد. و آن درختانی که با آنها ملاقات کردیم به ویژه محافظت شدند. در اولین توصیف
نحوه ساخت یک باغ صخره ای در باغ ، با مشخص کردن طرح لایه اول ، انتخاب و قوانین محل سنگها - 1
نحوه ساخت باغ صخره ای در باغاصطلاح باغ صخره ای از نام کوه های آلپ گرفته شده است - این یک سرسره یا دامنه مصنوعی از آوار ، سنگ و تخته سنگ های بزرگ است که زمین های کوچکی بین آنها قرار دارد. از باغ صخره ای برای رشد گیاهان همیشه سبز استفاده می شود.ساخت باغ صخره ایساخت آن با علامت گذاری سایت آغاز می شود. باغ صخره ای هنگامی که
در انتظار یخ زدگی ، ماهیگیری در یخ اول
آکادمی ماهیگیریاواخر پاییز و آغاز زمستان در سال های اخیر با هوای سرد و شلختگی مشخص می شود. غالباً بارانهای طولانی مدت وجود دارد که غالباً همراه با یخبندان های تند و شبانه است. بنابراین ، یخ هایی که در طول روز تشکیل می شوند یا کاملاً ناپدید می شوند ، یا به یک فیلم نازک و به سختی قابل مشاهده تبدیل می شوند که کمی از
ماهیگیری برای پیک روی تیر ، نحوه ساخت تیر ، طرح تیر
آکادمی ماهیگیری"… گسترده ترین راه صید پیک ها ، گرفتن آنها با تیرچه است. دستگاه کمربند را همه می شناسند - این آگهی آویز است که روی آن زخم ریسمان قرار دارد و قلاب آن را بسته است. نام zherlitsa به خود آگهی دهنده داده شده است ، نه قلاب ، و zherlitsa یک اختراع کاملا روسی است ، بسیار ساده و شوخ … ". این را هموطن