فهرست مطالب:

ماهیگیری در زمستان بوربوت - صید کی بهتر است
ماهیگیری در زمستان بوربوت - صید کی بهتر است

تصویری: ماهیگیری در زمستان بوربوت - صید کی بهتر است

تصویری: ماهیگیری در زمستان بوربوت - صید کی بهتر است
تصویری: ویدئو؛ فصل صید ماهی زمستانی در دریاچه چگان چین 2024, آوریل
Anonim

قصه های ماهیگیری

بوربوت
بوربوت

داستان این داستان نسبتاً غیرمعمول است … دوست خوب من - الكسی یك ماهیگیر ناخوشایند ، فهمید كه من در حال جمع آوری مواد مربوط به ماهیگیری در زمستان بربوت هستم ، به طور غیر منتظره ای پیشنهاد كرد: - می دانید ، من احتمالاً می توانم در این زمینه به شما كمك كنم. عموی همسرم که در کارلیا زندگی می کند ، متخصص فوق العاده ای در این ماهی است. من پیشنهاد می کنم پیش او بروم.

و ما در اینجا سه نفر هستیم: الکسی ، من و نیکولای فدوروویچ ، همان متخصص بوربوت ، که در میان جنگلی پوشیده از برف روی اسکی سرگردان هستیم و به سمت رودخانه بیستایرا می رویم. به گفته راهنمای ما ، در این فصل سرد بود که بوربوت شروع به حرکت روی رودخانه کرد ، بنابراین ، همانطور که وی گفت: "فرصتی برای گرفتن چیز ارزشمند وجود دارد."

گفتن اینکه نیکولای فیودوروویچ چگونه هدایت شد دشوار است ، اما او ناگهان در یک پاکسازی گسترده متوقف شد و گفت:

- گودال اینجاست.

در بین راه ، او برای ما توضیح داد که جذاب ترین مکان در بیستاریا مکانی است که دو نهر در آن جریان دارد. اینجا چاله ای بود که ما بدنبال آن بودیم. در ساحل ، نزدیک یک صنوبر عظیم افتاده ، به سرعت چادر زدیم ، هیزم ذخیره کردیم - و با عجله قبل از تاریکی هوا ، عجله می کنیم تا دسته را روی یخ بگذاریم.

و بعد ناگهان مشکلی پیش آمد. الکسی معتقد بود: از آنجا که تخم ریزی تخم مرغ نزدیک می شود ، ماهی ها عمدتا در آب کم عمق سنگریزه ای قرار می گیرند ، بنابراین باید خرها را در نزدیکی ساحل قرار داد. از طرف دیگر ، نیکولای فدوروویچ استدلال کرد: تا آغاز تخم ریزی ، بوربوت در استخرهای عمیق ، جایی که بیشتر ماهی ها در آن زمستان می کنند ، چاق می شود.

هر کدام از آنها اطمینان داشتند که حق با او است ، و به همین دلیل خرها را به روش خود قرار دادند: الکسی - در آب کم عمق ، نیکولای فدوروویچ - تقریباً در وسط گودال. من هیچ دنده ای با خود نداشتم و فقط به همراهانم کمک می کردم تا سوراخ کاری کنند.

سریع تاریک شد. همرزمانم که کنار آتش نشسته بودند ، به سکوت شب گوش می دادند و مشخصاً انتظار داشتند زنگ ها به صدا درآیند. و نزدیک به نیمه شب یکی از آنها زنگ زد. ماهیگیران به سوی او هجوم بردند. چند دقیقه بعد ، هر دو برگشتند: الکسی یک بوروت نیم کیلویی را در دست داشت. در شب ، چندین بار دیگر زنگ ها به صدا در می آمدند و همه در آب کم عمق بودند. تا صبح ، الکسی دوازده بوربوت داشت. درست است ، همه چیز مانند انتخاب است: از 400 تا 600 گرم. نیکولای فئودوروویچ هیچ چیز نداشت.

درست قبل از طلوع فجر ، وقتی زنگ دیگری به صدا درآمد ، الکسی گوش داد و با برگشتن به نیکولای فئودوروویچ ، با اطمینان گفت:

- مال خودته

او بی صدا به وسط گودال پا زد. چند دقیقه گذشت و او فریاد زد:

- بچه ها ، کمک کنید …

ما به طرف او هجوم بردیم ، و وقتی دویدیم و به سوراخ نگاه کردیم ، دیدیم که سر سیاه پیشانی یک گلدان بزرگ کمی از آب بیرون زده است. آنقدر بزرگ بود که به سوراخ نمی رفت. الکسی به سرعت به پارکینگ دوید ، یک یخ و قلاب آورد. ماهی را با قلاب برداشت و از من خواست که آن را محکمتر نگه دارم و او با پنجه خود شروع به گسترش سوراخ کرد. وقتی با تلاش های مشترک ، بوربوت تقریباً یک متری با اطمینان روی یخ کشیده شد ، گفتم:

- بیایید در نظر بگیریم که اختلاف شما با تساوی به پایان رسید. یکی از شما چندین بوربوت گرفت ، اما نه بزرگ ، و دیگری - یکی ، اما عظیم! قبول داری؟

هر دو ماهیگیر لبخندی زدند ، سری تکون دادند و ما شروع به جمع کردن راه برگشت کردیم.

توصیه شده: