فهرست مطالب:

شب Burbot
شب Burbot

تصویری: شب Burbot

تصویری: شب Burbot
تصویری: Burbot Fishing: "Set Lines" Version 1.0 2024, ممکن است
Anonim

قصه های ماهیگیری

تصویر 1
تصویر 1

شکل 1

پایان ماه اکتبر. باد شدید شمالی از میان سیم ها سوت می زد ، درختان باغ را با خشونت تکان می داد ، ابرهای سربی خاکستری را از آسمان رد می کرد ، یا از آن گلوله های برف می بارید ، یا جریان های یخی آب به پایین می ریخت. در یک کلام ، هوا ، همانطور که حکمت عامیانه می گوید ، زمانی که "صاحب سگ را به حیاط بیرون نمی گذارد".

با این حال ، به گفته دیگری پایبند بودیم: "خوشبختی بوربوت ، هوای سرد و بد است." خواننده فهمید که شرکت ما ، اولگ ، الکساندر ریکوف و من ، قصد شکار بوربوت را داشتیم. خواننده تصمیم می گیرد ، "فقط فکر کنید ، آیا شما قصد گرفتن بوربوت را داشتید ،" چرا ماهیگیری برای آن آسان تر است: این شکارچی همه چیزخوار است و هر چیزی را به عهده می گیرد."

این واقعاً چنین است ، فقط ما قصد داشتیم این ماهی را نه "با هر چیزی" بلکه به طور انحصاری با سر و صدا صید کنیم. از آنجا که ما سه نفر بودیم ، تصمیم گرفتیم از سه ترفند مختلف سربی استفاده کنیم (شکل 1 را ببینید). بلافاصله این س arال پیش آمد: چه چیزی را باید روی قلاب جگر قرار داد؟ اولگ پیشنهاد داد که فقط با یک جک و بدون نازل ماهیگیری کنید.

با این حال ، رایکوف این ایده را رد کرد و گفت که به گفته بسیاری از ماهیگیران ، تعداد گزش ها در این مورد به شدت کاهش می یابد. در یک کلام ، پیوست برای قلاب جک نیاز است ، اما دقیقاً کدام یک؟ رایکوف با نشان دادن آگاهی ، مثالی از کتاب را ذکر کرد که در آن نویسنده با اقتدار ادعا کرده است: "یک نازل در هر زمان - پرتوهای پرنده ، زنده ، دروغ ، با بوی ماهی ، به خصوص کلاف و مینا ، کرم ، قورباغه".

در پاسخ ، من و اولگ لبخند شکاکانه ای زدیم: ما از روی تجربه می دانستیم که یک بوربوت می تواند یک ماهی زنده ، کرم ، قورباغه را به خود بگیرد ، اما بعید است که "لبه های پرنده" و "ماهی های کهنه و مزه دار" را گاز بگیرد. این یک افسانه ماهیگیری همیشگی است. در هر صورت ، این شکارچی طعمه های تازه را ترجیح می دهد.

بنابراین ، ما دو گزینه برای طعمه ها آماده کرده ایم: کرم های سرگین و چلیپاهای کوچک. ما پنجاه توری با تار آماده کردیم. ما مدت طولانی است که متقاعد شده ایم: هنگام ماهیگیری ، به عنوان مثال ، با یک میله ماهیگیری شناور یا کف ، این ماهی قلاب را با طعمه آنقدر عمیق می بلعد که معمولاً قطع بند و بستن قلاب جدید آسان تر از رنج است با بیرون کشیدن قلاب از دهان درنده.

ما قبل از تاریکی به ماهیگیری رفتیم. وقتی به آنجا رسیدیم ، تاریکی نفوذناپذیری وجود داشت. و اگرچه هر یک از ما چراغ قوه داشتیم ، آنها آتش روشن کردند. و به هیچ وجه زیرا در بسیاری از نشریات ماهیگیری گفته می شود كه burbot مانند یك آهنربا آتش می گیرد. فقط یک آتش سوزی ، حداقل به نوعی تاریکی مدور را زنده می کند.

به نیمه شب نزدیک تر شد و هوای تگرگ شدید از آسمان بارید. با این وجود ، با وجود این مشکلات جوی ، ما شروع به ماهیگیری کردیم. هر ماهیگیر حتما احساس مهیج انتظار برای اولین لقمه را تجربه کرده است. عملاً منتظر این احساس نبودیم.

من با خودم شروع می کنم … به محض اینکه مورمیشکا درون آب غرق شد ، لقمه ای به دنبال آن آمد ، یا بهتر بگوییم یک کشش ، من بلافاصله قلاب کردم و بعد از چند لحظه حدود صد گرم بوربات در دستانم بود. رفقا هم همین را داشتند. Burbot (و همه کوچکترها!) تقریباً بدون وقفه گرفته شده اند.

تصور این بود که ماهی ها ، همانطور که در تبلیغات شناخته شده است ، فقط منتظر ما هستند. هنگام صید ماهی های دیگر ، به ویژه ماهی های صلح آمیز ، مطمئناً چنین ماهی های کوچکی را رها خواهیم کرد. با این حال ، مینی بوربات ها جیغ را آنقدر عمیق بلعیدند که مجبور شدند آن را همراه با گچ بریزند.

برای جلوگیری از این کار ، به نیرنگ متوسل شدم. پرتاب جیغ و بدون انتظار برای لقمه ، بلافاصله آن را از آب بیرون کشید. اما ، علیرغم همه ترفندها ، دو نتیجه مشخص شد: یا بوربوت وقت نداشت تا طعمه را بگیرد ، و بازیگران خالی از آب درآمدند ، یا آن را سخت محکم می گرفت. و او هنوز هم تغییرات استثنایی کوچکی انجام داد.

بی اختیار این س arال پیش آمد: بوربوتهای بزرگتر کجا هستند؟ چرا نمی گیرند؟ یا آیا ما به نوعی مهد کودک burbot برخورد کرده ایم؟ البته جوابی نبود. البته اگر مثلاً با میله شناور ماهیگیری می کردیم ، آنگاه می توانستیم با قرار دادن قلاب های بزرگ ، از گزش چیزهای کوچک خلاص شویم. اما با jig ، این گزینه کار نمی کند ، زیرا همه jig ها قلاب های کوچک دارند.

تقریباً در یک بامداد ، گزش به طرز محسوسی ضعیف شد. علاوه بر این ، تگرگ با بارش تگرگ جایگزین شد. و ما به اتفاق آرا تصمیم گرفتیم که سفر ماهیگیری را خاتمه دهیم. در نیمه تاریکی ، در فرنی برفی ، آنها به طریقی بوربات های تروفی را جمع کردند و راه خود را به عقب کشیدند. در راه ، خیس و سرد ، من (احتمالاً مانند همرزمانم) احساسات متقابل را تجربه کردم. رضایت از نیش عالی و عدم رضایت از صید: در واقع فقط بچه های کوچک.

پس از این سفر ماهیگیری به یاد ماندنی ، مدت طولانی یکدیگر را مسخره می کردیم: آنها می گویند ، آیا نباید پس از بوربات ها موج بزنیم!؟ و همه ، با یادآوری آن سفر ماهیگیری در اکتبر ، بی اختیار لرزیدند و مطمئناً می گفتند: "Brrrr، blrrrr!" پیاده روی در ماه اکتبر برای بوربات بسیار سرگرم کننده بود.

الكساندر نوسوف

توصیه شده: