فهرست مطالب:

شریک ماهیگیری
شریک ماهیگیری

تصویری: شریک ماهیگیری

تصویری: شریک ماهیگیری
تصویری: Bass Fishing Battle | Dude Perfect 2024, آوریل
Anonim

قصه های ماهیگیری

هر از گاهی در سفرهای ماهیگیری رفقای جدیدی دارم و البته این اصولاً خوب است. اما مدتی است که با دقت بسیار زیاد مسافران سفر را انتخاب کرده ام. فرارسیدن بهار باعث ایجاد خوش بینی و حالات جدید می شود. با این وجود یک بار تصمیم گرفتم یک همکار را به یک سفر ماهیگیری ببرم ، اما صادقانه بگویم ، پشیمان شدم. من قبلاً مجبور بودم یک پرستار بچه ، یک چوپان در جنگل و برکه باشم. اما آنچه این بار اتفاق افتاد از حد انتظار من فراتر رفت. ما یک قایق لاستیکی دو نفره با خود بردیم و یک روز ادامه دادیم.

در آغاز ماه مه ، همه اجسام آب از یخ باز نمی شدند ، اما مناطقی که دارای آب تمیز بودند کاملاً قابل توجه بود. تخم ریزی روچ آغاز شده است. در این زمان ، او نزدیک ساحل ، در نیزارها یا در پشته ها است. با توجه به ذوب شدن بهار ، هر دو در چکمه های لاستیکی بودیم. اما در ساحل ، شریک زندگی من بلافاصله شروع به متحیر کردن من کرد. قبل از سوار شدن به قایق ، چکمه های خود را درآورد ، چکمه هایی با گالش را از کوله پشتی خود بیرون کشید و روی پاهایش کشید.

"- چطور او وارد قایق می شود ، - فکر کردم. - بعد از همه ، شما باید تا زانو در آب بروید؟"

و مثل اینکه سوال گنگ من را بشنود ، شریک زندگی من گفت:

- و مرا به آنجا خواهی برد.

نمی توانم کمک کنم ، مجبور شدم آن را حمل کنم. در این زمان ، من قبلاً تاریک فهمیدم که تعجب من هنوز به پایان نرسیده است. او با داشتن تجربه ماهیگیری فقط روی میله های چرخان الاغ با بار سنگین (قاشق سربی) ، شروع به ریختن این بار در آب در سمت راست و چپ قایق کرد. مشخص شد که باید ماهیگیری گاز گرفتن و آرام را فراموش کنیم. صید ماهی روی شناور به وضوح برای او منع شده بود. سرانجام ، پس از متقاعد کردن شریک زندگی ام برای تغییر روش ماهیگیری ، من یک میله زمستانی کوتاه به او دادم تا درست از زیر قایق ماهیگیری کند. پس از بازی با جیگ ، وی شروع به تکان دادن قایق کرد ، توضیح داد که قایق در حال چرخش است ، میله ماهیگیری که روی سیلندر قایق افتاده است نیز وجود دارد و بنابراین ، جیغی که در آب پایین آمده است ، بازی می کند.

عصر بدون اینکه چیزی گیر بیاوریم به ساحل نزدیک شدیم. به درون آب پریدم و شریک زندگی ام که به گردن چسبیده بود ، دستگیره ها را خواست. اگر او قایق را لگد نمی زد همه چیز خوب بود. هر دو با آب یخ زده برخورد کردیم. این برای من بسیار خنده دار بود ، اما برای شریک زندگی من خیلی جالب نبود. ظاهراً او معتقد بود كه مقصر همه امور من هستم. و من قبلاً فهمیدم که باید عادتهای عجیب و غریب او را تا پایان ماهیگیری تحمل کنم.

بعد از خشک شدن در کنار آتش ، فرنی را جوش دادیم و چای را پختیم. و سپس از کوله پشتی شریک ظاهر شد ، نظر شما چیست؟ کیف عتیقه با مجموعه ای از قاشق های نقره ای ظریف. چشمانم از تعجب گشاد شد - من هرگز در سفر ماهیگیری چنین چیزی ندیده بودم. با این حال شریک گفت که همه شخصیت های معروف در کارزارها از نقره استفاده می کردند و تیمور ، اسکندر بزرگ و سزار را به عنوان مثال ذکر کرد. علاوه بر این. فنجان او در واقع از ظروف چینی ساخته شده بود ، و به طور شگفت آور ، او بشقاب با آن را فراموش نکرد. من دیگر تعجب نکردم وقتی او یک صافی نقره ای را از کیسه ای کوچک بیرون آورد و اظهار داشت که راحتی و راحتی همه چیز را دوست دارد.

صبح ، شریک زندگی به زیر شلوار خود رفت و شروع به انجام ژیمناستیک ، چمباتمه زدن و دویدن در محل پاکسازی کرد ، و سپس برای شستشو و مالش به سمت آب یخ زده رفت. پس از مسواک زدن ، او شروع به تراشیدن کرد و فقط پس از آن شروع به نوشیدن چای کرد ، و با احتیاط یک ساندویچ را جوید.

در قطار در راه خانه ، من چرت نزدم ، اما فکر کردم. همکار من در ظاهر آشنا ماهیگیران روسی ما نمی گنجید. چیزی از شخصیت های معروف کلاسیک مانند دکتر واتسون داشت. بله ، هنوز افراد درخشان در روسیه وجود دارد ، هرچند که خیلی اوقات نیست.

توصیه شده: