Dodgy Pike - ماهیگیری پایک
Dodgy Pike - ماهیگیری پایک

تصویری: Dodgy Pike - ماهیگیری پایک

تصویری: Dodgy Pike - ماهیگیری پایک
تصویری: حرکت یا کشش ناگهانی, مدار, حمله پایک تصویری پیک جایزه ماهیگیری و NRG! آلیاژ Rybalka ریسندگی 2024, ممکن است
Anonim

روزی که من و وادیم ، همراه همیشگی ماهیگیری ام ، به لادوگا رفتیم ، آفتابی بود ، اما سرد و بسیار باد. وقتی از یخ باز بیرون آمدیم ، بلافاصله احساس کردیم که چقدر در حال بیرون آمدن است. و اگرچه ما قصد داشتیم به طور انحصاری با جیگ و اسپینر ماهیگیری کنیم ، وادیم ناگهان نظر خود را تغییر داد و گفت:

- من نمی خواهم یخ بزنم ، بی حرکت نشسته ام ، آن را روی زیپ ها می گیرم.

پایک
پایک

… من و وادیم هرگز یکدیگر را ترغیب نمی کنیم که نظر خود را تغییر دهیم. ما همیشه طبق این اصل عمل می کنیم: همانطور که می خواستید عمل کنید. بنابراین من چیزی نگفتم. در حالی که او در نیزارهای ساحلی مشغول ماهی زنده بود ، من چندین سوراخ با مته یخ سوراخ کردم ، از جمله سه مورد برای وادیم. وقتی برگشت ، دوازده و نیم برس و نیمکت در سطل او شناور بودند. بزرگترین آنها انگشت اشاره بیش نبود. در آن زمان ، من قبلا پاشنه های پارچه ای را گرفته بودم.

وادیم ، علاوه بر من ، چهار سوراخ دیگر نیز سوراخ کرد و آنها را در فاصله 50-60 متر از یکدیگر قرار داد. هنگامی که او قطب بعدی را روی تیر ثابت کرد و به سوراخ بعدی رفت ، من ، با بررسی تکل تنظیم شده ، متوجه شدم که یک پرچم سیگنال بر روی یکی از آنها بالا رفته است. من فریاد زدم:

- وادیم ، نگاه کن ، گاز بگیر!

نگاهی به اطراف انداخت و به سمت این جلیقه دوید. دیدم که چگونه جارو زد و سریع شروع به مرتب کردن خط کرد. و هنگامی که آن را بیرون کشید ، پایان آن را به من نشان داد: ماهی خط را به همراه یک سرب فلزی و یک سه راهی شکست.

وادیم سه راهی جدید را به خط باقیمانده بست ، طعمه زنده را پوشید و آن را به داخل سوراخ فرو برد. پس از مدتی زنگ هشدار در یکی از سوراخ های دوردست به صدا درآمد. وادیم با عجله به آنجا رفت و یک پیکه کوچک - چمن بیرون آورد. نیم ساعت بعد ، یک پیک دیگر گرفت ، کمی بزرگتر از اولی. هیچ لقمه دیگری روی zherlitsa نبود ، وادیم به سمت من آمد.

- بپیوندید ، - من دعوت کردم. - من یک ماهی کوچک دارم ، اما اغلب اوقات می آیم. و او خط را گاز نمی زند.

- نه ، من … - او ناگهان در میان جمله سکوت کرد و با سرعت به سوراخ ای رفت که زنگ هشدار روی آن خاموش شد. دقیقاً به همان جایی که تار با سه راهی از بین رفته است. افسوس ، تاریخ خود را تکرار کرد: بار دوم ماهی از روی سه راهی و بند بست.

با دیدن اینکه شریک زندگی من چقدر ناراحت است ، توصیه کردم:

- جای تعجب نیست که آنها می گویند: خدا تثلیث را دوست دارد. یک ژرلیتسای جدید بپوشید ، شاید خوش شانس باشید. فقط این بار او را ترک نکنید تا لقمه ای را از دست ندهد.

وادیم گرچه خیلی تمایل نداشت ، با این حال موافقت کرد … پس از کاشت طعمه زنده ، روی جعبه نشست و از سوراخ خم شد. بیست ، سی ، چهل دقیقه - حتی یک لقمه نیست.

سرانجام وادیم نتوانست مقاومت کند ، مرا به سوی خود فرا خواند و استدلال کرد:

- از آنجا که شما پیشنهاد داده اید که ژرلیتسا را در این سوراخ بدشانس قرار دهید ، پس بیایید در جای من بنشینیم. همانطور که می گویند در کنار دریا منتظر آب و هوا باشید.

… کاری برای انجام دادن نیست ، و من او را جایگزین کردم. خط را در دست گرفت و از انتظار هوشیاری منجمد شد. زمان به آرامی ، دردناک می گذشت و به تدریج هوشیاری من کاهش یافت. من برای اینکه به نوعی یکنواختی نشستن بی حرکت را متنوع کنم ، گاهی اوقات نگاهی به اطراف می انداختم ، بنابراین بلافاصله احساس نمی کردم که خط ناگهان کمی لرزیده است. بلکه کشش ملایمی بود.

با این حال ، خودم را به موقع گرفتار کردم و فوراً قلاب کردم. و سپس احساس کرد ماهی به اعماق آب هجوم می برد. با نگه داشتن خط که به سرعت از ناودان باز شد و منتظر ماندم تا آخر باز شود. سپس او شروع کرد به آرامي كشيدن ماهي به سوراخ. او چند بار دیگر تند تند کرد ، اما من ، با حفظ تنش ، در لحظه مناسب سستی دادم ، و در پایان حداقل یک کیلوگرم را روی یخ کشیدم. به محض این که شکارچی روی یخ قرار گرفت ، یک خط با یک بند و یک توپ سه راهی در سمت چپ در لبه لب پایین دیدم.

وادیم به موقع رسید و بلافاصله متوجه این سه راهی شد و با نگاه به ماهی گفت:

- اگر فرض کنیم که این مکان شکارگاه یک پیکه است ، پس جای سه گانه دیگر گم شده است؟

شاید توسط یک پایک دیگر پاره شود ، یا این یکی توانست آنرا از بین آبشش به بیرون پرتاب کند. گاهی اتفاق می افتد. شما بهتر می بینید که او چگونه ماهرانه این خط را قطع کرده است. آن را روی بدن زخم کنید و وقتی افسار فلزی تمام شد ، به راحتی خط بالای آن را گاز بگیرید.

- و معلوم شد ، شما چنین فرصتی به او نداده اید ، زیرا به سرعت قلاب کرده اید ، - نتیجه گرفت وادیم.

من فکر کردم ماهی هر چقدر هم حیله گر و با تدبیر باشد ، باز هم یک نفر آن را زیر پا می گذارد. و پرونده ما تایید صریح این موضوع است.

توصیه شده: