فهرست مطالب:

پیک غرغر می کند
پیک غرغر می کند

تصویری: پیک غرغر می کند

تصویری: پیک غرغر می کند
تصویری: دختر / س.ک./.سی با اسپ چه کار میکند / فلم اگر ضبط دوربین نمیشد کسی باور نمی کرد 2024, آوریل
Anonim

قصه های ماهیگیری

البته خوب است که با چندین پیک روی کوکان از ماهیگیری برگردید و ببینید چطور قدیمی های روستا سرشان را تکان می دهند و از دیدن غنائم شما از تعجب چنگ می زنند. اما تقریباً همیشه یک بدخواه وجود دارد که مطمئناً روحیه یک ماهیگیری موفق را از بین می برد. یکی را در دهکده ای یافتم که اغلب برای ماهیگیری می روم …

پایک
پایک

- می دانید ، الكساندر ، - داماد مزرعه ایالتی سابق ، و حالا یك بازنشسته فیودور كوتلنیكف ، هنگام ملاقات با یك اسلاید به من گفت. - شما البته خود را استاد صید ماهی پایک می دانید. شاید اینطور باشد ، اما پدربزرگ آفاناسی از كوزمینكا خیلی سریعتر از شما و خیلی بزرگتر پیك می زند. دو ساعت دیگر او به اندازه شما برای کل روز می گیرد …

کوزمینکا روستایی است که در پانزده کیلومتری روستای ما فاصله دارد. ما در یک ماهیگیری می رویم ، اما یک دریاچه بزرگ ، اما در اطراف Kuzminka چندین دریاچه کوچک وجود دارد - lambushek. احتمالاً ، با بیان همه اینها ، گفتگوی من انتظار داشت كه من دلخور شوم یا بهانه گیری كنم. من ، با ناامیدی پنهان او ، یکی یا دیگری را انجام ندادم.

و چند روز بعد به كوزمینكا ، نزد پدربزرگ آفاناسی رفتم تا بفهمم كه آیا او واقعاً در گرفتن پیك بسیار خوش شانس است. پدربزرگ آتاناسیوس ، مردی لاغر و بلند قامت ، به وضوح بالای هشتاد سال ، روی نیمکت نزدیک خانه نشسته بود و یک بشکه چوبی را تعمیر می کرد.

بعد از ملاقات ، به نظر می رسید که او با مهربانی به من نگاه می کند و پیشنهاد می دهد:

- فردا صبح بیا ما به دریاچه می رویم ، همه چیز آنجاست و خواهید دید …

دریاچه ای که روز بعد پدربزرگ افاناسی مرا به آنجا برد ، یک لامبا (یک دریاچه کوچک جدا شده) بود. سواحل آن کاملاً صخره ای بود ، فقط اینجا و آنجا شاخه هایی از درختان سیل زده از آب بیرون زده بود. برای پیک به سمت این کمین های طبیعی حرکت کردیم. و نزدیک نزدیکترین ایستادند.

میله ای که راهنمای من قصد داشت روی آن پیک بگیرد ، بسیار اصیل به نظر می رسید. یک طناب ضخیم به یک چوب ارس بسته شده بود ، که روی آن یک قطعه سنگین و بی شکل از پلی استایرن (که ظاهرا به عنوان شناور عمل می کند) آویزان بود و در انتهای آزاد یک قاشق خانگی ساخته شده از یک قاشق آلومینیوم بود. یک طرف معمولی بود - خاکستری ، طرف دیگر ، صیقلی - براق.

بدون اینکه خود را مبدل کند و سکوت را رعایت نکند ، حتی می گویم ، برعکس ، عمداً با صدای بلند تکه ای از کف را روی آب می کوبد ، ماهیگیر با مهارت ماهرانه را بین شاخه های یک درخت نیمه فرو رفته هدایت می کند و به طور کامل توضیح می دهد صدا:

- اینجا یک اردوگاه پیک است و ، فکر می کنم ، در اینجا می توانیم کاملا خوش شانس باشیم … - و ، احتمالاً ، متوجه شدم که با تعجب به یک تکه کف نگاه می کنم ، اضافه کرد: - شناور من به هیچ وجه ساده نیست ، به نظر می رسد ، ساخته شده است به طوری که آن را می زند آب شبیه به چلپ چلوپ ماهی ، این باعث جذب پیک ها می شود.

و در واقع ، به محض اینکه او بازیگران جدیدی ایجاد کرد ، بلافاصله یک لقمه به دنبال آن آمد ، و یک پایک حداقل دو کیلوگرمی در ساحل به اهتزاز درآمد.

- هیچ چیز دیگری اینجا نیست ، - راهنمای من توضیح داد ، و ما ادامه دادیم.

من تعجب کردم که به محض اینکه در مکان بعدی توقف کردیم ، پدربزرگ آتاناسیوس ، با نشانه هایی که فقط می دانست ، تعیین کرد که آیا در این کمین یک پیکه وجود دارد و آیا حال و هوای شکار در آن لحظه وجود دارد یا خیر.

پس از پنج دقیقه پیاده روی ، خود را زیر درختی دیدیم که به آب تکیه داده است. ماهیگیر با احتیاط به موج های نزدیک چوب بیرون زده بیرون آمد و با اطمینان اظهار کرد:

- این مکان قطعاً همین است!

غرغر یک ، دوم ، سوم … و فقط در چهارم - یک لقمه. یک رفت و برگشت تیز ، یک کشش شدید: چه کسی چه کسی را برنده شد ، که به نظر می رسید میله ارس در حال شکستن است ، و پیک چهار کیلویی خود را روی چمن ها دید.

اما از این محل ، برخلاف مکان اول ، ما پس از صید ماهی آنجا را ترک نکردیم.

- در اینجا آنها چیزی مانند خوابگاه دارند ، به ندرت اتفاق می افتد که یکی وجود داشته باشد. معمولاً چندین نفر ، - پدربزرگ افاناسی پوزخندی زد و دوباره با صدای بلند ، در آن طرف چوب ریخته گری ریخت و یک پیک کیلویی بیرون آورد. - برای امروز کافی است ، - راهنمای من ماهیگیری را خلاصه کرد و در وسایل حلقوی شد.

در راه بازگشت از دریاچه به روستا ، این سوال دائماً عذابم می داد: رمز موفقیت ماهیگیر پیر چیست؟ چرا او اینقدر خوش شانس است؟ در پایان ، من شکستم و از او پرسیدم.

جوابی که به دنبال آن ارائه شد ، ناامید کنندهانه ساده بود:

- اول از همه - شما باید مکان های پیک را بشناسید. علاوه بر این ، من در هر دریاچه فقط یک روز ماهی می گیرم و فقط پس از یک هفته به آن برمی گردم. در غیر این صورت ، پایک به یاد می آورد که این ماهی نیست که در آب می زند ، بلکه شناور است و دیگر نمی توانید آن را فریب دهید. و همچنین شما باید ماهرانه نه با قاشق ، بلکه با شناور بازی کنید. فقط غرغره یک پایک را به خود جلب می کند و ، در نزدیکی او ظاهر شد ، او قاشقی را می بیند ، و بعد خمیازه نمی کشد! این کل شگرد است. به نظر می رسد ، همه اینها را مشاهده کنید ، و سپس گرفتن یک پایک بسیار آسان خواهد بود. اما در اینجا یک چنگال برای من وجود دارد: چگونه می توان آن "مکان های پیک" را پیدا کرد و ماهی را تشخیص داد؟ به عنوان مثال ، من هنوز این راز را نمی دانم …

توصیه شده: