فهرست مطالب:

در حال دویدن برای کپور چلیپایی
در حال دویدن برای کپور چلیپایی

تصویری: در حال دویدن برای کپور چلیپایی

تصویری: در حال دویدن برای کپور چلیپایی
تصویری: ЭGO - А ты чего такая грустная / Премьера клипа 2024, ممکن است
Anonim

قصه های ماهیگیری

من بیش از یک بار به دریاچه Wilderness رفته ام و بنابراین برای من کاملاً آشنا است. کوچک ، بسیار غنی از گیاهان آبزی ، با یک کف فوق العاده چسبناک ، آن را به معنای واقعی کلمه "با گل مصنوعی غرق". در میان ماهیگیران دریاچه Karasinoye نامیده می شد.

در هواي آرام ، مشاهده حركت صليبان ممكن بود: با حركت چمن هايي كه از آن طريق راه خود را باز كرده اند ، و با وجود حباب هاي زيادي كه هنگام حفر در لجن حفر شده اند ، آزاد مي شود. در تابستان ، ماهی گاهی طعمه های مختلفی را می گرفت. اما او اکنون ، در زمستان ، در میان به اصطلاح "زمان مرده" چگونه رفتار خواهد کرد؟ و حتی در دریاچه Wilderness؟! بعد از کمی تردید ، تصمیم گرفتم آن را امتحان کنم.

مطمئناً ، هر ماهیگیر مکان های ارزشمندی دارد که در آن تابستان ها صلیبی ها را به خوبی گرفتار می کردند. به طور طبیعی ، و در حال حاضر در زمستان آنها را می گیرند. از جمله من.

… برای چندین روز متوالی کولاک نفوذناپذیری می پیچید ، که ماسه های برف را به طول یک متر می پوشاند. و فقط وقتی گردباد برفی فروکش کرد ، سرانجام به دریاچه کر رسیدم. صبح هوا بسیار یخبندان بود و یک باد خاردار شمالی وارد شد. اما عملاً هر نشریه ای ادعا می کند که چلیپایی اصلاً در باد شمال گاز نمی گیرد.

با این وجود ، با وجود مشکلات طبیعی ، حداقل دوازده نفر مانند من در دریاچه جمع شدند. البته همه در سایت "خود" مستقر شدند. و من هم از این قاعده مستثنی نیستم. با استفاده از نشانه های آشنا ، موفق ترین مکان ماهیگیری تابستانی را به راحتی تعیین کردم.

چند سوراخ کردم و شروع به ماهیگیری کردم. عمق آن کمی بیش از یک متر است. پس از بیرون آمدن از برف و برف از سوراخ ، من شروع به ماهیگیری با دو میله ماهیگیری کردم: یکی - شناور زمستانی ، دوم با صدای جیر جیر. در هر دو مورد ، سر قلاب یک کرم خونی بزرگ است.

نیم ساعت صبر کردم: هیچ لقمه ای نیست. یک مشت طعمه داخل حفره ها ریختم. نه بلافاصله ، اما این اتفاق افتاد: شناور غوطه ور شده کمی ظاهر شد ، اندکی تاب خورد و به کنار حرکت کرد. من قلاب کردم و کپور کوچک اولین جایزه من بود. لقمه ای روی مورمیشکا بلافاصله دنبال شد و کپور دوم چلیپایی ، خیلی بزرگتر از اولی ، روی یخ ها به اهتزاز درآمد.

پنج دقیقه بعد ، کپور چلیپایی شروع به طمع ورزیدن در جیک کرد. بعد از او ، یکی دیگر همان است. و ناگهان گاز گرفتن کاملاً متوقف شد. کرم های خاکی را ابتدا با کرم خاکی جایگزین کردم ، سپس کرم خاکی را قرار دادم. بعد از نیم ساعت انتظار ، گاز گرفتن از سر گرفته شد ، اما برای بزرگترین ناامیدی من فقط … ریز. علاوه بر این ، چنین موارد کوچک ، که به قول ماهیگیری: از این تعداد ، ده مورد در یک جعبه کبریت گنجانده شده است.

علاوه بر این ، هر خرده مضحک جنگجو به نظر می رسید: بدن به صورت قوسی خم شده بود ، خارهای تیز بیرون زده در پشت و جلد آبشش وجود ندارد. آن را امتحان کنید ، آن را از قلاب بردارید ، به خصوص که پارچه در بیشتر موارد آن را عمیق می بلعد. و این به جای کپور آرزو است. من که به جای طعمه های حیوانات ، نیمی از توده های خاردار را گرفته بودم و آنها را با کلمات آخر نفرین کرده بودم ، گلوله هایی از خرده نان چاودار را به قلاب ها قلاب کردم. هیچ لقمه ای وجود نداشت: حتی ریزه های سرسخت هم نمی گرفتند.

ماهیگیران می دانند وقتی سوراخ یخ را پاک می کنید ، سوراخ های قاشق شکاف دار دائماً یخ می زند. برای اینکه یخ را دوباره بردارم ، شروع کردم به قاشق شکاف زده روی لبه سوراخ.

در طول این درس ، من بلافاصله متوجه شدم که چگونه گره تکل اره منبت کاری اره مویی متزلزل شد. قلاب ، اما ، ظاهراً ، با تاخیر ، زیرا هیچ ماهی و نازل نان روی قلاب نبود. من یک توپ جدید کاشتم ، آن را در سوراخ پایین آوردم. همان نتیجه: نیش - بدون ماهی ، بدون توپ. "احتمالاً ، توپ نان برای نگه داشتن قلاب خیلی ضعیف است" - من کرمهای خونی را به قلاب پیشنهاد دادم و کاشتم.

و سپس دوباره به قاشق شکاف زده لبه سوراخ زد.

در کمتر از یک دقیقه ، به دنبال لقمه ، من به شدت قلاب شدم ، و ماهی کپور کاسریان حدود دو صد گرم روی یخ بود. بعد از او سه نفر دیگر را گرفتم. و لقمه یخ زد. دوباره بعد از اینکه دوباره با قاشق چاک دار لبه سوراخ را زدم دوباره از سر گرفت. این به طور غیر ارادی نشان می دهد که کپور کروسیان … سر و صدا را جذب می کند! شاید این فقط یک تصادف باشد ، اما اگر یک الگو باشد چه؟ و تصمیم گرفتم بررسی کنم.

از آنجا که مدتها نیش نبود ، او شروع به دویدن در اطراف چاله ها کرد ، و سعی کرد تا آنجا که ممکن است پاهای خود را روی یخ بکوبد. با کمال تعجب (و خوشحالی) من ، پس از چند دور دویدن ، گزش شدت گرفت. و آنها فقط کپور گرفتند. این کار چندین بار تکرار شد.

دستکاری های من به طور طبیعی باعث خنده کنایه آمیز ماهیگیران شد ، که من را در همان نزدیکی شگفت زده کرد. یکی با شوخی گفت: "من ماهی نگیرم ، اما حداقل گرم شدم." یکی دیگر از آنها گفت: "بدو ، فرار نکنی ، اما ماهی را از دست نخواهی داد." سومی به عقب من گفت: "برای دویدن روی یخ ، نه دیدن ماهی".

با گرفتن پنجاه صلیبی ، ماهیگیری را تمام کردم و به خانه برگشتم. با عبور از کنار ماهیگیران خنده دار ، شنیدم: "خوب ، چند صلیبی را گرفتی؟" ایستادم ، کوله پشتی ام را درآوردم و صید را نشان دادم. فک آنها به معنای واقعی تعجب افتاد.

پس از پیاده روی در مسیر ساحلی ، به اطراف نگاه کردم. حالا من هم می توانم بخندم. چندین ماهیگیر با سرعت در اطراف سوراخ ها راه می رفتند ، حتی گاهی اوقات با یکدیگر تداخل می کردند. نمی دانم آنها با چنین ماهیگیری گروهی خوش شانس بودند. ما فقط می توانیم حدس بزنیم. بالاخره من به تنهایی و دور از همه ماهیگیری می کردم. اگرچه در ماهیگیری زمستانی هر چیزی می تواند باشد.

توصیه شده: