فهرست مطالب:

Smelt کمک خواهد کرد
Smelt کمک خواهد کرد

تصویری: Smelt کمک خواهد کرد

تصویری: Smelt کمک خواهد کرد
تصویری: Minecraft Manhunt, But Item Drops Are Multiplied... 2024, آوریل
Anonim

قصه های ماهیگیری

من و همنام من ، یکی از اقوام الکساندر ریکوف ، بار دیگر برای یک سفر ماهیگیری به یک دهکده کوچک در کارلیا ، نه چندان دور از شهر لاخدنپوها آمدیم. میزبان ما ، که همیشه با او می مانیم - ماهیگیر و شکارچی محلی محلی Sazonych ، پس از جشن معمول و صحبت در مورد ماهیگیری ، به طور غیر منتظره ای صادر کرد: "فردا صبح ما برای بو می رویم ، طعمه زنده خوبی برای شرورها وجود دارد. بگذارید donkas را برای شب بگذاریم: بوربات ها بیش از حد مشتاق بو هستند. من و ریکوف به هم نگاه کردیم: پس از همه ، بوی بد سرخ کوچک تصور نمی شود. بلافاصله سخنی را به یاد آوردم که یک بار از یک ماهیگیر باتجربه شنیدم: "آیا ماهی است که بو می کند ، کمی ماهی در آن وجود دارد."

در همین حال Sazonych ، پس از یک مکث ، به طرز مرموزی اضافه کرد: - "و ، شاید ، علاوه بر ذوب ، چیز دیگری را نیز بگیریم." از آنجا که او قصد توضیح هیچ چیزی را نداشت ، من و رایکوف چاره ای نداشتیم جز اینکه برای گذراندن شب به محل معمول خود برویم - به تالار.

سازونیچ ساعت پنج و نیم ما را بزرگ کرد. وی گفت: "زمان آن فرا رسیده است." "اسملت منتظر ماست."

یک صبحانه سریع بخورید - و بروید. جای تعجب است که ، به غیر از دو میله سبک شناور ، سازونیچ به دلایلی یک میله چرخان را گرفت. "سازونیچ ، چطور می خواهی بوی بد - با قاشق یا تکان دهنده بدی؟" - شوخی کردم. پاسخ "به پیچ و تاب" بود.

هوا نفرت انگیز بود. یک مه خاکستری رنگ مرطوب همه جا را با یک نم نم باران سرد و چسبناک غوطه ور کرده است. تا اسکله ، جایی که قایق است ، بیش از ده دقیقه پیاده روی نکنید. در حالی که آنها در حال راه رفتن بودند ، آنها قایق را هل دادند ، آب را از آن بیرون کشیدند ، دنده ها را گذاشتند ، مه به طور محسوسی پراکنده شد. Sazonych متعهد شد که قایقرانی کند ، Rykov در کمان مستقر شد ، من خوراک را دریافت کردم.

چهل دقیقه قایقرانی پرشور - و ما خود را در خلیجی بزرگ دیدیم. لنگر را نزدیک ساحل انداختیم. عمق حدود یک متر است. در اینجا من و ریکوف قرار بود طعمه های زنده را با میله های شناور بگیریم. سازونیچ به ما دستور داد: "اینجا اغلب بویایی وجود دارد ، فقط آن را صید کنید ، بقیه ماهی ها را بگذارید."

خوب نوک می زد ، اما در ابتدا چند ذوب وجود داشت ، بیشتر از آن روف و okushka گرفته می شد. چنین ماهیگیری حدود نیم ساعت طول کشید ، فقط پس از آن گاز گرفتن کلی از بوی بد آغاز شد. ظاهراً مدرسه ای از این ماهی به وجود آمده است. ما در حال ماهیگیری بودیم تا اینکه سازونیچ گفت: "متوقف شو". و وقتی لنگر را بلند کردند ، او رو به من کرد: "به آن شنل برو" ، و به قسمت باریکی از ساحل اشاره کرد که مانند یک گوه به خلیج بریده شد. دویست متر با شنل فاصله داشت. در حالی که قایقرانی می کردم ، وی توضیح داد: «اکنون زمان تغذیه بو است و هر کجا که بو باشد همیشه کسانی هستند که می خواهند از آن سود ببرند. در اینجا سعی خواهیم کرد تا آنها را بگیریم."

حالا مشخص شد که چرا او میله چرخان را گرفت. جلوی یک دیوار بلند Cattail توقف کردیم. سازونیچ ، میله نخ ریسی را که آماده کرده بود ، منطقه آب را بررسی کرد و خطاب به من گفت: حدود بیست دقیقه آرام و ساکت بود. اما پس از آن سیلیک های سبک در اطراف منحنی دیوار سبز وجود داشت. سازونیچ ، با نگاهی کوتاه به مکان قایقرانی ، گفت: "این آس بو را می زند."

به محض اینکه از توده ها خارج شدیم ، بلافاصله موج دار و پاشیده شدن روی سطح آب را دیدیم. سازونیچ با دقت از نزدیک ، یک پیچ و تاب کوچک را به سمت چپ محلی که تازه چلپ چلوپ در آن رخ داده بود انداخت. یک بار ، دو بار ، سه بار - بدون گزش. فقط بازیگران دهم یا یازدهم موثر بودند: یک آسپ کیلوگرم صید شد.

سپس دوباره یک سری بازیگران خالی دنبال شد. فقط چهل دقیقه بعد دوباره جایزه ماهیگیر کمی بزرگتر از اولین جایزه شد. و آنجا و سپس یک سوخ نسبتاً سنگین نوک زد. افسوس که به زودی موجی روی آب نبود و گاز گرفتن متوقف شد. گویا گله های ذوب به مکان دیگری نقل مکان کردند و شکارچیان آن را دنبال کردند. این بود که این ماهیگیری شگفت انگیز به پایان رسید.

من و رایکوف چندین بار سعی کردیم از این طریق ماهی بگیریم ، اما هر بار موفق نشدیم. مشکل اصلی این است که چگونه می توان یک مدرسه ماهی بو یا ماهی کوچک دیگر پیدا کرد. سطح آب به ندرت صاف ، تقریبا همیشه موج دار است. و حتی در میان امواج کوچک ، دیدن امواج ماهی شناور کاملاً غیرممکن است. این نیاز به تجربه و مهارت و شاید هم شانس دارد که افسوس که ما چنین چیزی نداشتیم. از این رو نتیجه طبیعی …

الكساندر نوسوف

توصیه شده: