فهرست مطالب:
تصویری: ماهیگیری برای پایک با طعمه زنده در قفس
2024 نویسنده: Sebastian Paterson | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-16 13:49
قصه های ماهیگیری
با تلاش عمدی ، خودم را از یک تخت گرم بیرون می کشم - و به خیابان می دوم. سوزن های طلایی روشن و نور خورشید غبار صبح زود را با درخشش صورتی پر کرد. از این تصویر شگفت انگیز و خونسردی نور دهنده ، بقایای خواب بلافاصله و بدون هیچ ردی از بین می روند. عجله به دریاچه! مکانی بهتر از دریاچه های مرکز روسیه برای ماهیگیری وجود ندارد. سطح آینه ای از آب ، روح را تکان می دهد که چمن های ساحلی را از ماهی که در اعماق عبور می کند ، تکان می دهد. روح آواز می خواند و شاد می شود.
دریاچه ما متعلق به سیستم Seliger است. کوچک است - 4-5 کیلومتر مربع. اما چندین گودال دارد ، به عمق 10 تا 20 متر. تنوع ماهی در آن تعجب آور است: راخ ، تیره ، ماهی ، ماهی کپور ، چنبره ، رود ، ایده ، سوپ ، پیکه ، بوربوت ، گلدان و حتی مارماهی. در گذشته خرچنگ های زیادی وجود داشت. اما ده سال پیش ، یا از کودهایی که به آب وارد شده بود ، یا از آفتی که در آن سال ها در آن مکان ها اتفاق افتاد ، خرچنگ دریایی ناپدید شد. اما ، با این وجود ، ماهی در دریاچه وجود دارد و باید صید شود.
تفریح ماهیگیری چیست؟ البته ، علاوه بر این ، این هیجان است - ناشناخته و غیر منتظره بودن ملاقات با کسی که زیر آب زندگی می کند. به هر حال ، شما همیشه نمی دانید ، به خصوص در چنین دریاچه ای پر از ماهی ، که ظرف یک یا دو دقیقه برای شما سقوط می کند: شاید روچ طعمه را بگیرد ، یا شاید ماهی ساقه بلند شایسته شنا به طعمه شما باشد. خوب ، البته از این واقعیت که او توانست ماهی دقیق را فریب دهد و از او نیرنگ بزند ، لذت و هیجان دارد. ارزش افزودن ملاحظات بیشتر و مادی را دارد - شما می توانید ماهی بخورید. علاوه بر این ، در آب تمیز و شیرین گرفتار می شود ، اگر توسط یک متخصص در زمینه کار خود تهیه شود ، می تواند بسیار خوشمزه باشد.
یک بار ماهیگیر اصلی ما اولگا روی یک قایق می نشیند و روچ می کند. مکان فریب خورده است. ماهی هنوز در آب راه می رود ، گاهی اوقات در عمق طلا می درخشد. گاهی اوقات خودش را روی کرم پنهان شده به قلاب پنهان می کند. روچ صید شده به قفس فرستاده می شود ، در آنجا تعداد ماهیان صید شده افزایش می یابد. و ناگهان…
همه چیز ، لقمه از بین رفته است. اگرچه صبح زود است اما مه بالای دریاچه پاک نشده است. چی شد؟ و مانند هر ماهیگیر کم و بیش باتجربه ، که نبوغ و نبوغ طبیعی را نشان می دهد ، اولگای ما حدس زد که برخی از ماهی های درنده به محل ماهیگیری نزدیک شده اند. به احتمال زیاد یک پیک. راه طولانی برای دویدن برای یک میله در حال چرخش است ، اما شما می خواهید یک پیک بگیرید. و سپس راهی برای نجات پیدا می کند: او یک روچ کوچک را از قفس بیرون می آورد ، آن را بر روی یک قلاب معمولی قلاب می کند و آن را به دریاچه پرتاب می کند. و یک دقیقه نگذشته است - کشیدن ، و سپس گاز گرفتن. و این توله سگ در دستان است. دهان دندان دار آن حتی وقت گاز گرفتن خط را هم نداشت.
از آن زمان ، معشوق چشمی و زودرنج ما دائماً اینگونه عمل می کرد و هر روز صبح 1-2 توله سگ تا 400 گرم وزن داشتیم.
اما اگر زن ماهیگیر ما در این مورد آرام شد! یک روز صبح به خانه می دود ، تورهای فرود را می گیرد و بدون گفتن کلمه ای ، به سمت دریاچه فرار می کند. با حیرت و سرگردانی ، بی سر و صدا به قایق رفتیم و تصویری عجیب دیدیم: بی احتیاط ترین ماهیگیر ما ، اولگا ، که روی پل زانو زده است ، به طور فعال در حال کار با یک تور درست زیر قایق است. یخ می زند ، سپس او را به آرامی به جایی هدایت می کند ، سپس تند تند می کند ، سپس غرغر ناراضی را می شنوید - و همه چیز دوباره تکرار می شود. معلوم می شود که یک پیکه تا قفس ، جایی که اولین خروس تنهایی نشسته بود ، خزیده است. کوچولوی کوچولوی چرخیده ، سعی کرد فرار کند ، اما تور مانع او شد. پیک از یک طرف وارد شد - شما نمی توانید آن را دریافت کنید ، سپس از طرف دیگر - شما هم نمی توانید نزدیک شوید. زن ماهیگیر ما از او دعوت کرد تا از دریچه باز قفس وارد شود ، اما به دلایلی پایک نمی خواست وارد قفس شود. سپس نوبت به تور فرود رسید. پایین ، آهسته و با احتیاط پایین بیاورید ،اولگا سعی کرد لجبازها را از پایین زیر و رو کند. ناموفق. پایک با درایت از این مکان عقب نشینی کرد. تور فرود از کنار دم پیچیده می شود - و دوباره درنده چیزی را دوست نداشت. سپس ماهیگیر از تاکتیک های جبهه ای استفاده کرد. اگر از پایین یا از پشت می خواهید - بیایید از بالا امتحان کنیم. خوشبختانه - کم عمق: عمق آن تا نیم متر است. و بعد هیچ اتفاقی نیفتاد. اما پیک از بین نمی رود ، ظاهرا اشتها بازی می کند ، روچ صدا می کند. و میل اولگا برای گرفتن نیز از بین نمی رود.
چه باید کرد؟ و او ، پایین آوردن تور فرود به زمین ، منتظر ماند. هوشیاری پایک را خواباندند ، و او با حرارت زیاد تصمیم گرفت تا شیطان بی دفاع را از قفس بیرون بکشد. در این لحظه بود که متن اولگا کار کرد. یک حرکت تیز از تور فرود - هر دو پایک و تور در یک کیسه تور بودند. اینگونه است که ما روش دیگری برای ماهیگیری برای پایک - با طعمه زنده در قفس - داریم.
خوانندگان عزیز
توصیه شده:
یک دستور جالب برای "زنده زنده"
سالهای اول میوه دهی بنه ام ، من فقط مربای کلاسیک معطر را از برداشت ، همراه با برش هایی در شربت غلیظ - یا جرم نرم برای یک پای ، پختم ، اما بعد من شروع به پختن "زنده" کردم. من به شما می گویم چگونه
Dodgy Pike - ماهیگیری پایک
روزی که من و وادیم ، همراه همیشگی ماهیگیری ام ، به لادوگا رفتیم ، آفتابی بود ، اما سرد و بسیار باد. وقتی از یخ باز بیرون آمدیم ، بلافاصله احساس کردیم که چقدر در حال بیرون آمدن است. و اگرچه ما قصد داشتیم به طور انحصاری با جیگ و اسپینر ماهیگیری کنیم ، وادیم ناگهان نظر خود را تغییر داد و گفت:- من نمی خواهم یخ بزنم ، ب
و پایک چرت نزند یک مورد جالب در مورد ماهیگیری
قصه های ماهیگیریمن در یک دریاچه جنگلی عمیق در کارلیا به صورت حلقه ای ماهیگیری کردم. تا عصر پنج پیک و دو نشیمنگاه گرفتم. و هنگامی که خورشید بر روی دیوار دندانه دار درختان در ساحل بلند فرو رفت ، و سایه های عجیب و غریب طولانی آنها روی آب قرار گرفت ، من تصمیم گرفتم که زمان آن رسیده است که ماهیگیری را متوقف کنم. یک قایق لاستیکی بادی را در بوته ها پنهان کردم ، صید را در کوله پشتی خود قرار دادم و در امتداد ساحل به سمت مسیر منتهی به خانه حرکت کردم. قبل از رفتن به اعماق جنگل ، از روی ع
این زمان بی انتها است. پایک روی میله ماهیگیری
من از یک قایق در دریاچه ای کوچک در کارلیا ماهیگیری می کردم. هوا صریحاً برای ماهیگیری چندان مناسب نبود … یک روز گرم تابستان ، آرامش کامل … به نظر می رسید که حالت آلودگی همه چیز را در یک حجاب متراکم و چسبناک می پوشاند. اصلا لقمه ای نبود اما من سرمو تکون دادم. "ممکن است کمی طعمه ماهی پرتاب کنید؟" با تنبلی فکر کردم. اما از طرف دیگر ، آیا ضروری است که این صرفاً مبانی زمینی را هدر دهیم؟ و با این وجود ، با غلبه بر خواب آلودگی ، دو مشت غذا برای ساکنان آبزیان به داخل آب انداخت. و معلوم شد ک
دریاچه ای با نیرنگ. پایک روی میله ماهیگیری
در یک روز کسل کننده ماه نوامبر ، با میله های ماهیگیری در ساحل یک دریاچه کوچک نشسته بودم و با نگاه کردن به شناورهای بی حرکت ، فکر کردم که چگونه زندگی ساکنان آن با شروع هوای سرد به طرز چشمگیری تغییر کرده است. در تابستان ، در نزدیکی چمن های موجود در آب کم عمق ، گله های زیادی از بچه های بچه حلقه می زدند ، که هر از چند گاهی توسط شکارچیان تعقیب می شدند. مخصوصاً نشسته ها. حالا نه یکی بود و نه دیگری