فهرست مطالب:

این زمان بی انتها است. پایک روی میله ماهیگیری
این زمان بی انتها است. پایک روی میله ماهیگیری

تصویری: این زمان بی انتها است. پایک روی میله ماهیگیری

تصویری: این زمان بی انتها است. پایک روی میله ماهیگیری
تصویری: آموزش گره زدن قلاب ماهیگیری. ساده محکمiraven# 2024, آوریل
Anonim

قصه های ماهیگیری

من از یک قایق در دریاچه ای کوچک در کارلیا ماهیگیری می کردم. هوا صریحاً برای ماهیگیری چندان مناسب نبود … یک روز گرم تابستان ، آرامش کامل … به نظر می رسید که حالت آلودگی همه چیز را در یک حجاب متراکم و چسبناک می پوشاند. اصلا لقمه ای نبود اما من سرمو تکون دادم. "ممکن است کمی طعمه ماهی پرتاب کنید؟" با تنبلی فکر کردم. اما از طرف دیگر آیا هدر دادن این طعمه ضروری است؟ و با این وجود ، با غلبه بر خواب آلودگی ، دو مشت غذا برای ساکنان آبزیان به داخل آب انداخت. و معلوم شد که بیهوده نیست.

زیرا به زودی یک لقمه نسبتاً سریع روچ آغاز شد. اما غنائم چیست؟! ماهی کاملاً ریز: همه به صورت یک نفر - بیش از یک انگشت کوچک روی دست. طبیعتاً بلافاصله همه را آزاد کردم. و معلوم شد چیزی شبیه نوار نقاله است: او گلاب را از آب بیرون کشید و بلافاصله آن را پس فرستاد. عقب و جلو ، عقب و جلو ، عقب و جلو. من شدیداً شک کردم که بعضی از ماهی ها دوباره پیدا شده اند …

اما من خیلی زود از چنین باری خسته شدم ، و تصمیم گرفتم ماهی را از آب بیرون نکشم ، بلکه صبر کنم تا آنها خودشان از قلاب خارج شوند. بار اول این ترفند با موفقیت انجام شد و بار دوم … به محض اینکه شناور تکان خورد و در آب فرو رفت ، فکر کردم که این ماهی در شرف آزاد شدن است. اما بر خلاف انتظار ، ماهی آنقدر تکان خورد که تقریباً میله را از دستانش بیرون کشید. قلاب شدم و پس از خم شدن کوتاه ، یک پیک کیلویی را به داخل قایق کشاندم.

شکارچی فقط روچ را برداشت ، که من زحمت آن را نگرفتم که قلاب را بردارم. و اگرچه روچ بدجوری دندان هایش را کنده و خراشیده بود ، اما من به دلیل کمبود دیگری آن را در آب فرو کردم. و بلافاصله با یک لقمه دنبال شد ، و دوم ، تقریباً همان پیک ، جایزه من شد. این بار تنها نیمی از روچ زنده مانده بود. من مجبور شدم آن را درست کنم و آن را روی قلاب قرار دهم. کمتر از پنج دقیقه توله سگ او را طلب کرد. معلوم شد که او کوچک ، اما باهوش است ، زیرا پس از گزش چیزی از روچ باقی نماند.

از آنجا که دیگر طعمه زنده ندارم (این جایی است که روچ من آزاد می شود مفید خواهد بود) ، مجبور شدم کرم را روی قلاب بگذارم. افسوس که دیگر نیش نبود. احتمالاً پیک ها روچ را پراکنده کردند ، اما خودشان کرم را نگرفتند. و بعد از نیم ساعت هوشیاری بیهوده ، به معنای واقعی کلمه شروع به حلقه زدن کردم. درست است ، دو پیک پر وزن و یک توله سگ ماهیگیری من را حتی در این زمان به ظاهر بی نظیر کاملاً شکار کرد.

توصیه شده: