فهرست مطالب:

چگونه چیزهای کوچک را از قلاب دور کنیم. این ترفند جواب داد
چگونه چیزهای کوچک را از قلاب دور کنیم. این ترفند جواب داد

تصویری: چگونه چیزهای کوچک را از قلاب دور کنیم. این ترفند جواب داد

تصویری: چگونه چیزهای کوچک را از قلاب دور کنیم. این ترفند جواب داد
تصویری: 9 شعبده‌ بازی حرفه ای خیلی جالب با آموزش آن 2024, آوریل
Anonim

قصه های ماهیگیری

واضح است که چند روز قبل از سفر ماهیگیری نمی توان پیش بینی کرد که هوا در آن روز چگونه خواهد بود. و بنابراین شریک ثابت من ، نام آور الکساندر ریکوف ، و من قبل از سفر ماهیگیری که برای فردا برنامه ریزی شده ، حال بسیار بدی داریم. و از چه بود! در خیابان کولاک بود و بنابراین من حتی نمی خواستم از خانه بیرون بیایم.

همسر ریکوف ، ایرینا ، گویی که کسی را خطاب نمی کند و شرایط ما را درک می کند ، گفت: "خیلی برای ماهیگیری."

رایکوف به طریقی نامطمئن پیشنهاد کرد: "و ناگهان هوا تا صبح روشن می شود."

با این حال ، وقتی او مرا تا ایستگاه اتوبوس همراهی کرد ، به اتفاق آرا تصمیم گرفتیم: ماهیگیری فردا!

… هنوز تاریک بود ، وقتی همه چیز سیاه و سیاه بود ، ما بهمراه جمع دیگری از ماهیگیران از اتوبوس پیاده شدیم و به سمت خلیج حرکت کردیم. وقتی همه به "مکان گرامی" خود رسیدند ، کاملاً طلوع آفتاب بود. ما به سرعت سوراخ هایی ایجاد کردیم ، و خیلی زود بسیاری از آنها گاز گرفتند. آنها بیشتر روچر کوچک می گرفتند. در هیجان ماهیگیری ، هیچ کس توجهی به باد نفوذی که به تدریج به کولاک تبدیل می شود و یا شدت یخبندان توجه نمی کند. نکته اصلی گاز گرفتن است! اما بعد از یک ساعت و نیم ، گزش به طور محسوسی ضعیف شد. یا ماهی به مکان دیگری نقل مکان کرد ، یا از این طریق نسبت به تغییر هوا واکنش نشان داد.

با این حال ، ماهیگیران خیلی زود به طور محسوسی غرق می شوند: او شروع به گرفتن سوف کرد. ظاهراً مدرسه بزرگی از این سارقین راه راه به این مکان نزدیک شده اند. آنها خیلی سریع نوک می زدند و گاهی نمونه های مناسبی پیدا می شدند. افسوس که این شادی بسیار کوتاه مدت بود. گاز گرفتن نشسته ها ناگهان پایان یافت. به طور خاص نشسته است ، زیرا به جای آنها ، همه ماهیگیران با خطوط روبرو می شوند. مشکل این است که آنها بسیار کوچک بودند. در یک کلام ، فقط بچه های کوچک "کالیبره شده" نوک می زنند. بیهوده بود که من و رایکوف (و سایر ماهیگیران) روزبه روز سوراخ بیشتری ایجاد کردیم ، طعمه را تغییر دادیم و حتی برخی با یخ به یخ زدند ، هیچ کمکی نکرد: ریزه های زیرک اجازه نمی دادند ماهی دیگری نزدیک شود طعمه مجبور شدم استراحت اجباری کنم: آنها چای گرم نوشیدند.

ریکوف بعد از مدتی به من برگشت ، "ساشا ،" روف ها ما را غرق می کنند ، و آن پسر با کلاه خز ، سمت چپ ما ، هنوز درحال کشیدن اجساد از سوراخ است.

احتمالاً دیگران نیز متوجه این موضوع شده اند ، زیرا آنها شروع به رسیدن به ماهیگیر موفق می کنند. با گرفتن هر طاقی توسط فرد خوش شانس ، خدمه ماهیگیری هر روز نزدیکتر به او سوراخ می کردند. این ادامه داشت تا اینکه مردی که با کلاه خز بود نوک زدن را متوقف کرد. اما همه ماهیگیران که دور آن جمع شده بودند ، البته نگران این سوال بودند: "چرا او کاهو می گرفت ، در حالی که دیگران فقط گوزن می گیرند؟" وقتی مرد شروع به باز کردن میله های ماهیگیری کرد ، جواب داد. وقتی او یکی را حلقه کرد ، میله ماهیگیری دیگری را از سوراخ بعدی بیرون آورد ، همه دیدند که یک قلم مو روی قلاب آن آویزان است. پس از آن بود که همه چیز روشن شد …

یک ماهیگیر باهوش ، چون دست به قلم موی خود زده بود ، آن را روی یخ پرتاب نکرد و مانند دیگران به آب برنگرداند ، اما روی قلاب آن را دوباره به داخل سوراخ فرو برد. با انقباض ، این رعد از خودش ، و بنابراین ، از مقوله همرزمانش ترسید ، که به طوفان اجازه می داد طعمه را بگیرد. من تصور نمی کنم که آیا این همیشه اتفاق می افتد اما این بار نیرنگ ماهیگیر جواب داد.

توصیه شده: